هدف این پژوهش بررسی تاثیر ارتباطات سیاسی بر شاخصهای عملکرد مدیریت مبتنی بر ارزش آفرینی و کارایی عملیاتی است. در این پژوهش از شاخصهای شرکتهای دولتی و درصد مالکیت نهادی شرکتهای وابسته به دولت(شبه دولتی) برای سنجش ارتباط سیاسی شرکتها و برای سنجش کارایی عملیاتی از دو چکیده کامل
هدف این پژوهش بررسی تاثیر ارتباطات سیاسی بر شاخصهای عملکرد مدیریت مبتنی بر ارزش آفرینی و کارایی عملیاتی است. در این پژوهش از شاخصهای شرکتهای دولتی و درصد مالکیت نهادی شرکتهای وابسته به دولت(شبه دولتی) برای سنجش ارتباط سیاسی شرکتها و برای سنجش کارایی عملیاتی از دو شاخص(بهرهوری نیروی انسانی و سرمایهگذاری) استفاده گردید. به همین منظور، دادههای مربوط به شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی ده ساله بین سالهای 1387 الی 1396 برای 113 شرکت استخراج و از الگوی رگرسیونی دادههای ترکیبی به روش حداقل مربعات معمولی و دادههای ترکیبی پویا به روش گشتاورهای تعمیم یافته(GMM) با استفاده از نرم افزار آماری EVIEWS 9.5 استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان میدهد که شرکتهای دولتی ارتباط مثبت و معناداری با رتبه بندی مدیریت مبتنی بر ارزش دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان میدهد که شرکتهای با مالکیت نهادی وابسته به دولت ارتباط منفی و معناداری با رتبه بندی مدیریت مبتنی بر ارزش دارد. همچنین رابطه بین شرکتهای دولتی و کارایی عملیاتی در هر دوشاخص کارایی عملیاتی(بهرهوری نیروی انسانی و سرمایهگذاری) مثبت و معناداری میباشد. علاوه بر این نتایج فرضیه دوم در خصوص ارتباط بین شرکتهای شبه دولتی و کارایی عملیاتی نشان از وجود یک رابطه منفی و معنادار بین شرکتهای شبه دولتی و بهرهوری نیروی انسانی و بر خلاف آن یک رابطه مثبت و معنادار با کارایی سرمایهگذاری دارد.
پرونده مقاله
در رویکردهای نوین بازاریابی، بازارها به مثابه بستری در نظر گرفته می شوند که در آن شرکت ها و مشتریان منابع و قابلیت های یکدیگر را ترکیب کرده و به اشتراک می گذارند تا بتوانند از طریق مکانیزم های جدید یادگیری، برقرار ارتباط و مشارکت در تولید محصول و ارائه خدمت ارزش دو سویه چکیده کامل
در رویکردهای نوین بازاریابی، بازارها به مثابه بستری در نظر گرفته می شوند که در آن شرکت ها و مشتریان منابع و قابلیت های یکدیگر را ترکیب کرده و به اشتراک می گذارند تا بتوانند از طریق مکانیزم های جدید یادگیری، برقرار ارتباط و مشارکت در تولید محصول و ارائه خدمت ارزش دو سویه خلق کنند؛ ارزش برای شرکت و هم برای مشتری. از این رو هدف این تحقیق ارائه چارچوب مفهومی پیشایندها و پیامدهای مشارکت مشتری با تمرکز بر دیدگاه دو طرفه ارزش است. در این تحقیق از رویکرد پژوهشی فراترکیب استفاده شده است. از بین پژوهشهای انجام گرفته از سال 2000 تا 2020 تعداد 46 پژوهش با روش CASP بررسی و وارد فرایند تحلیل فراترکیب شد، سپس کدگذاری و مقوله بندی شاخص ها انجام گرفت و با توافق خبرگان صحّه گذاری شد. یافته های حاصل از تحلیل داده ها شناسایی46 شاخص بوده است که در دو دسته پیشایندهای مشارکت مشتری که شامل دو مقوله منابع مشتری و منابع شرکت و پیامدهای مشارکت مشتری که شامل دو مقوله ارزش برای مشتری و ارزش برای شرکت بوده، طبقه بندی شدند. چارچوب مفهومی به دست آمده را میتوان بهعنوان ابزاری برای برنامهریزی راهبردی در حوزه بازاریابی و توسعه مشارکت مشتریان در کسب و کارهای مختلف مورد استفاده قرار داد. به کارگیری روش فراترکیب و تمرکز بر دیدگاه دو طرفه ارزش از نوآوری های این پژوهش است.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش ارائه الگویی راهبردی است که بر اساس آن بتوان جذب و ارزش¬آفرینی دانش¬آموختگان مدیریت آموزش عالی در نظام حکمرانی آموزش عالی در ایران را تبیین نمود. پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق از نوع کیفی بوده است. برای ساخت الگوی جذب و ارزش گذاری از نظریه داده بنیاد استفاده چکیده کامل
هدف این پژوهش ارائه الگویی راهبردی است که بر اساس آن بتوان جذب و ارزش¬آفرینی دانش¬آموختگان مدیریت آموزش عالی در نظام حکمرانی آموزش عالی در ایران را تبیین نمود. پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق از نوع کیفی بوده است. برای ساخت الگوی جذب و ارزش گذاری از نظریه داده بنیاد استفاده شده است. در اینبخش از ۱۸نفر از خبرگان آشنا با موضوع جذب و ارزشگذاری دانش¬آموختگان مدیریت آموزش عالی استفاده شده است. داده به روش مصاحبه نیمه ساختارمند جمعآوری گردیده است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از فرآیند سه مرحلهای کدگذاری باز، انتخابی و محوری با کمک نرمافزار MAXQDA2020 استفاده شده است، که یافتههای این فرآیند نشان دهنده مدل پارادایم جذب و ارزشگذاری دانش آموختگان شامل ۲۷مقوله اصلی و ۹۵متغیر شامل جذب و ارزشگذاری دانش¬آموختگان به عنوان هسته یا مقوله اصلی مدل؛ ۵ شرایط علّی؛ ۳ شرایط زمینهای؛ ۳ شرایط مداخله¬گر؛ ۳ شرایط راهبردی و نهایتاً ۴ پیامد قرار گرفت. در این راستا با توجه به نقش کلیدی دانش آموختگان آموزش عالی در توسعه پایدار دانشی و مهارتی، میطلبد که دانش آموختگان مدیریت آموزش عالی در تدوین و اجرای سیاستگذاریهای کلان تعامل سازنده داشته باشند، و از طریق پاسخگویی شفاف به درخواست آنها، انگیزه آنها برای عهده¬دار شدن مسئولیت کاری در سازمانهای آموزشی و اجرایی افزایش پیدا کند
پرونده مقاله